شعر یادگار مادر از کتاب غمی چیلکی(خرده غمهای ریز) به نویسندگی شاعر معروف سمنانی رحیم معماریان سروده شده است.
| این انتظار ما را کشته است | بُکُشچی همـا اِن انتظــاری |
| بی قراران تو باید چند نفر باشند | چُندی مگی بین تَه بی قراری |
| تا برخیزی و پا را در رکاب بگذاری | تا بشـتی و پاوِر رکابنـده |
| برای این عاشق بهار را بیاوری | اِن عاشـقى رَه بیـار بـُهــاری |
| دسته دسته گلها در هر جا باز شوند | واشین وِلی هر جا دسته دسته |
| تا خزان زرد و زار برود | بَشـو تـا خَـزونـی زَردَه زاری |
| باز هم بر سر درختان بخوانند | بـازم بخـونَن دارون سَـرندون |
| بلبلکان و قمریها و قناریها | بُلبُلکـی و قُمــری و قِنــاری |
| آرزو دارم تا عمر دارم | اَرمون دارون اَ تـا عمـری دارون |
| هنوز خاک مزار نشده ام | هَنـه نبیچـون خـاکـی مـزاری |
| برای سوی چشمانم سرمه بسازم | سُرمَه بسازون، سوئی چَشی رَه |
| خاک پایت خوب به کارم می آید | خاکی پایی تَه خو مِـه مـو کـاری |
| این سر ما و اشاره ای از تو | اِن سَـر همـاپـی اشـاره بـاتَه |
| تا که در راه تو نثار کنیم | تاکـو هــاکرین تَـرَه نثـاری |
| هر گوشه و هر کناری ببینی | هر گوشـه و هـر کنـاری ناکَـه |
| به خاطر تو هزار هزار ایستاده اند | اِشـتَن تَـه بـالا هـزار هِـزاری |
| از دشمن تو هر کسی می خواهد باشد | تَه دُشمنی پی، مکش بو هَر کین |
| هر فکری دارد با هر شعار | هر فکری داره با هر شعاری |
| دمارش را در می آوریم | بیرین میـارین ژو پی دِمـاری |
| روزگارش را سیاه می کنیم | سـیـا مـاکرین ژو روزیگـاری |
| بیرقت را وقتی بر پا کردی | تَه عَلَمـه وخـتـی کـو عَلَـم کَـه |
| سربداران از یکدیگر سبقت می گیرند | دوکـوش مِـکـرن تـه سـربداری |
| دویدن با ما باشد تو فرمان بده | بِتت هما بو تـو هـاده فـرمـون |
| چابک سواران به تعداد زیادی آماده اند | اِشـتَن عالَمَـه چـابـک سـواری |
| ظلم همه دنیا را فرا گرفته است | ظُلمـی بگیچـی تمـامى عـالم |
| دیوار ظالمان را برچیده کن | برچینـده کَـه ظـالمون دِزاری |
| برخیز بیا، ای آقا خسته ایم | په با بیـا، ای آقـا هـلاکـین |
| ما را به سرمنزلی برسان | همـا بَرسـن بـه ای کِنــاری |


