درباره آرتورکریستن‌سن، اولین محقق خارجی زبان سمنانی

الف) بیوگرافی و شرح مختصر آثار

آرتورکریستن‌سن در ۹ ژانویه ۱۸۷۵ میلادی در دانمارک به دنیا آمد. پدرش در پست‌خانه، مدیر اداره‌ای بود و مادرش بانوئی بود فعال و پرکار که همه امورخانه را می‌چرخاند. وی تنها فرزند پدر و مادر بود. در سنین کودکی اولین آشنائی او با کتاب آغاز شد و تا هنگامی که آخرین نفس را برکشید کتاب از دستش نیفتاد. می‌گویند مادرش اغلب مجبور می‌شد کتاب را از دست او بگیرد و وی را به پیاده‌روی و هواخوری ببرد.

محیط آرام خانه و مطالعه کتب، بزودی شخصیت خاصی در وی پرورش داد و از همان کودکی مسیر زندگی او را تعین کرد. در انشائی که در سیزده سالگی در مدرسه نوشت آرزو کرد که زبان‌شناس شود و علاوه بر زبان‌های اسلاوی و شرقی، در ترانه‌های عوام و فرهنگ ملی مردم شرق مطالعاتی نماید. بعدها بارها اظهار می‌داشت که خواندن کتاب «هزار و یک شب» در ایام کودکی تأثیر شگرفی در ایجاد علاقه او با اینگونه مطالعات داشته است.

در سال ۱۸۹۳ دبیرستان را به اتمام رساند. پدر و مادرش میل داشتند که وی تحصیل حقوق نماید اما یکی از دوستان پدر که به استعداد او پی برده بود، آنها را وادار نمود که آرتور را به میل خود گذارند تا در رشته دلخواهش به تحصیل پردازد. او به تحصیل زبان فرانسه و لاتین پرداخت و در عین حال ساعاتی در هفته به تدریس اشتغال ورزید و آنچه از این راه به دست می‌آورد پس‌انداز می‌نمود تا بعدها بتواند روی پای خود بایستد و در تحصیلاتش معطل نماند.

در این احوال علاقه کریستن‌سن به مطالعات ایرانی بیشتر می‌شد. کریستن‌سن به تحصیل فارسی، عربی و سانسکریت پرداخت. از میان معلمین دانشگاه کپنهاک «یوهانس استروپ» که سال‌ها در مصر و سوریه سفر کرده و با زندگانی مردم شرق آشنائی نزدیک داشت؛ به وی عربی تعلیم می‌داد و او بود که به استعداد شگرف شاگرد جوان خود پی برد. استروپ ساعت‌ها از تجربیات و خاطرات غنی خود از شرق با کریستین‌سن گفتگو می‌کرد و علاقه و کشش او را به مطالعات شرقی بیش از پیش برمی‌انگیخت.

کریستن‌سن هنوز دانشگاه را به اتمام نرسانده بود که نخستین رساله‌اش را تحت عنوان «رستم، پهلوان ملی ایران» در سال ۱۸۹۸ منتشر کرد. سپس مقاله دیگری به نام «افسانه‌ها و روایات در ادبیات فارسی» را در سال ۱۸۹۹ نشر داد و با این دو مقاله و مقالات متعدد دیگری که دراین زمینه نوشت، آگاهی و تسلط خود را به ادبیات فارسی نشان داد. او بلافاصله پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی شروع به جمع‌آوری مواد جهت رساله دکترای خود که تحقیقی درآثار«عمرخیام نیشابوری» بود نمود. درهمین احوال با بورسی که دولت فرانسه در اختیارش گذاشته بود، در جستجوی نسخ خطی آثار خیام، خود را به کتابخانه‌های لندن و پاریس رساند و در همین سفر در اسپانیا برای نخستین بار با بقایای تمدن شرقی و اسلامی آن کشور روبرو شد.

درسال ۱۹۰۲ سفری به برلن نمود و در سمینار زبانهای شرقی با سی‌آندارس، ایران‌شناس مشهور آلمانی، آشنا شد. این آشنائی به دوستی و رفاقتی پایدار کشید. آندراس بدون تردید یکی از مطلع‌ترین و برجسته‌ترین ایران‌شناسان ایام خود بود. وی بر اثر سالها اقامت در ایران، فارسی را به خوبی صحبت می‌کرد و با همه طبقات، از درباری گرفته تا عوام آشنایی نزدیک داشت و مواد و مطالب بسیاری از لهجه‌های ایرانی و مسائل مربوط به مردم شناسی و فولکلور ایران جمع‌آوری کرده بود. آرتور کریستن‌سن همواره با قدردانی و سپاس از ساعات گرانبهائی که در حضور آندراس گذرانده بود یاد می‌کرد. پس از بازگشت از برلن، آرتور کریستن‌سن رساله دکترای خود را که تحقیقی ادبی و تاریخی درباره عمرخیام بود به پایان رساند و آن‌را در سال ۱۹۰۳ با درجه ممتاز گذراند. در سال ۱۹۱۶ با همسر خود ازدواج کرد و تا پایان عمر زندگی آرام و پرعلاقه ای را با وی گذراند.

تا سال ۱۹۱۹ که موقعیت برای تأسیس کرسی مستقل زبان‌های ایرانی در دانشگاه کپنهاگ فراهم آمد، ایام کریستن‌سن به مطالعه، تدریس و نگاشتن کتب و مقالات مختلف می‌گذشت.
از میان انبوه مقالات و تحقیقاتی که کریستن‌سن درباره تاریخ و ادبیات فارسی ارائه کرد می‌توان به نقد بر رباعیات عمر خیام، شعرا و فلاسفه اسلامی (تحقیقی دراحوال و آثار ابوالعلا معری، ابن سینا، ناصرخسرو و سعدی)، رمان بهرام چوبین، امپراطوری ساسانیان، کتابی درباره زندگانی قباد اول پادشاه ساسانی و رابطه او با مزدک، ایران در زمان ساسانیان، مطالعاتی درباره زرتشت، ماورای دریای خزر، ایران قدیم و ایران جدید، سیمای فرهنگ و هنر ایران، اشاره کرد. شمار مجموع کتب و مقالات منتشر شده منتسب به کریستن‌سن به حدود ۲۳۷ می‌رسد. او نخستین فرد خارجی بود که به عضویت افتخاری فرهنگستان ایران برگزیده شد.
کریستن‌سن تا چند ماه قبل از مرگ، درکمال قوت به کارهای علمی خود ادامه می‌داد و برای آینده برنامه‌های فراوانی داشت. در هفتادمین سال تولدش، کتابی تحت عنوان «شرق و غرب» که شامل مقالاتی از مستشرقین اسکاندیناوی بود، به خاطر بزرگداشت او منتشر شد. اما انتشار این کتاب و خبر مرگ او قرین افتاد. درست قبل از آغاز بیماری ناگهان‌اش آخرین کتاب خود را که نمونه‌هایی از آثار ادبی معاصر فارسی با ترجمه و لغت و معنی بود، به چاپخانه فرستاد، ولی بیماری چنان قوای او را به تحلیل برد که برخلاف میل شدید خود نتوانست نمونه‌ها را برای غلط‌گیری ببیند. سرانجام در روز ۳۱ مارس ۱۹۴۵ مرگ او را در ربود و به گور سردش کشانید. مرگ ناگهانی او در محافل علمی اروپا با اندوه و تأثر فراوان روبرو شد.
او در وصیت نامه خود هزاران جلد کتابی را که در طی سالیان دراز درباره مظاهر مختلف تمدن و تاریخ و فرهنگ ایران جمع‌آوری کرده بود، به کتابخانه دانشگاه کپنهاک بخشید. این مجموعه گرانبها اکنون به نام او «کتابخانه کریستن‌سن» نامیده می‌شود و محل آن مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه کپنهاک است. کریستن‌سن پس از مرگ در آرامگاه سرسبز و زیبائی درخارج از شهر کپنهاک مدفون گردید.

ب) آشنایی کریستن‌سن به زبان‌های باستانی ایران و زبان سمنانی:

کریستن‌سن سه سفر به ایران داشته و در رابطه با این مسافرت‌ها سه سفرنامه به رشته تحریر درآورده که حاصل علمی این سفر نامه‌ها کتب و آثاری گرانبها در تحقیق لهجه‌ها و فولکلور ایران بود. کریستن‌سن درباره لهجه‌های سمنانی، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، فریزندی، یرنی، نطنزی، یزدی، سیوندی، سوئی، اورامانی و پاوه‌ای را تحقیق و مطالعه کرد و متون و گرامر این لهجه‌ها را در طی کتب و مقالات متعدد به چاپ رساند.

شرح مسافرت و پژوهش‌های وی راجع به سمنان و نواحی اطراف در کتاب فراسوی دریای خزر نوشته شده است.